کد مطلب:188744 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:143

تحکیم سری بنیادهای تفکر شیعی
تسخیر پایگاه فرهنگی جامعه، هرچند از مواضع و اهداف مهم امام باقر (ع) بود، ولی امام (ع) در این مسیر هرگز از تحكیم بنیادهای تفكر شیعی غفلت نداشت، بلكه با برنامه ای دقیق و حساب شده، به رهبری جریان تفكر امامیه و پیروان خط ولایت، اهتمام می ورزید.

پنهانی بودن این نوع برنامه ها، عامل مهمی است كه بسیاری از آن ها در متون تاریخی ثبت نشده، ولی روایاتی در اختیار ماست كه به روشنی پرده از وجود این تلاش ها بر می دارد.

این روایات هم در باب تقیه وارد شده است، و هم در زمینه كتمان سر.

ابوعبیده ی حذاء می گوید: از امام باقر (ع) شنیدم كه می فرمود:

به خدا سوگند محبوبترین یاران و اصحاب در نظر من، كسانی هستند كه پرهیزكاران و فقیه ترین آنانند و بیش از همه احادیث و سخنان ما را (از قرار گرفتن در اختیار دشمنانمان) حفظ می كنند و پنهان می دارد... [1] .

مگر نه این است كه امام باقر (ع) در فضایی عام برای همه ی طبقات اجتماعی به تدریس و موعظه می پرداخته است، پس كتمان حدیث چه معنایی دارد؟!

آیا این گونه توصیه ها جز این است كه از وجود نوعی درس ها و برنامه های خصوصی پنهانی خبر می دهد كه به دلیل امنیتی در اختیار نامحرمان قرار نمی گرفته است.

توجه به حدیث محمد بن مسلم این نكته را روشنتر می سازد، كه علت اصلی كتمان برخی از مطالب، دور داشتن عداوت و كینه ی حكام از حریم شیعه بوده است.

محمد بن مسلم گوید: امام باقر (ع) می فرمود:

بنده ای از بندگان خدا روز قیامت محشور می شود، در حالی كه هرگز دستش به خون كسی آلوده نشده است، ولی چیزی همانند شیشه ی حجامتگران به او می دهند (كه خون در آن جمع شده است) و به او می گویند: این سهم تو از خون فلان شخص است.



[ صفحه 139]



آن شخص می گوید: پروردگارا تو خوب می دانی كه من تا لحظه ی مرگ، خون كسی را نریخته ام.

به او گفته می شود: آری، تو از فلان شخص روایتی را شنیدی و آن را برای دیگران بازگو كردی تا سخن او به فرمانروای جبار رسید و در نتیجه كشته شد. این سهم تو از همان خون است. [2] .

در این حدیث امام (ع) هشدار داده است كه رعایت نكردن شرط امانت و سر داری، و افشای احادیث امامیه نزد نااهلان، عواقب شوم دنیوی و اخروی به دنبال دارد.


[1] والله ان حب اصحابي الي اورعهم وافقهم و اكتمهم لحديثنا... بحار 75 / 76.

[2] يحشر العبد يوم القيامة و ماندي دما فيدفع اليه شبه المحجمة أو فوق ذلك، فيقال له: هذا سهمك من دم فلان. فيقول يا رب انك لتعلم أنك قبضتني و ما سفكت دما! فيقول: بلي، سمعت من فلان رواية كذا و كذا، فرويتها عليه، فنقلت حتي صارت الي فلان الجبار فقتله عليها، و هذا سهمك من دمه. بحار 75 / 85.